منشین با من، با من منشین!
تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم؟
تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من
چه جنونی ، چه نیازی ، چه غمی ست؟
یا نگاه تو که پر عصمت و ناز ...
بر من افتد چه عذاب و ستمی ست!
دردم این نیست ولی
دردم این ست که من بی تو دگر
از جهان دورم و بی خویشتنم
پوپکم !
آهوک
تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم!
برچسبها: پوپک , اهوی من , شعر معاصر , شعر نو , شعر عاشقانه , اشعار زیبا , وبلاگ برتر ,
حجم بی انتهای تنهایی
من در ایینه رخ خود دیدم
و به تو حق دادم
آه می بینم ، می بینم
تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختی
من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم
چه امید عبثی
من چه دارم که تو را در خور ؟
هیچ
من چه دارم که سزاوار تو ؟
هیچ
تو همه هستی من ، هستی من
تو همه زندگی من هستی
تو چه داری ؟
همه چیز
تو چه کم داری ؟ هیچ
برچسبها: حجم عشق , حمید مصدق , حجم بی انتهای تنهایی , زیباترین وبلاگ , شعرعاشقانه , اشعار زیبا ,
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد