منشین با من، با من منشین!

تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم؟

تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من 

چه جنونی ، چه نیازی ، چه غمی ست؟ 

یا نگاه تو که پر عصمت و ناز ... 

بر من افتد چه عذاب و ستمی ست! 

دردم این نیست ولی

دردم این ست که من بی تو دگر

از جهان دورم و بی خویشتنم

پوپکم ! 

آهوک

تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم!


برچسب‌ها: پوپک , اهوی من , شعر معاصر , شعر نو , شعر عاشقانه , اشعار زیبا , وبلاگ برتر ,

تاريخ : سه شنبه 22 فروردين 1391 | 9:43 | نویسنده : ایــزدمهــــــــــــــــر |

حجم بی انتهای تنهایی
 

من در ایینه رخ خود دیدم

و به تو حق دادم

آه می بینم ، می بینم

تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختی

من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم

چه امید عبثی

من چه دارم که تو را در خور ؟

هیچ

من چه دارم که سزاوار تو ؟

هیچ
تو همه هستی من ، هستی من

تو همه زندگی من هستی

تو چه داری ؟

همه چیز

تو چه کم داری ؟ هیچ



برچسب‌ها: حجم عشق , حمید مصدق , حجم بی انتهای تنهایی , زیباترین وبلاگ , شعرعاشقانه , اشعار زیبا ,

تاريخ : پنج شنبه 11 اسفند 1390 | 9:55 | نویسنده : ایــزدمهــــــــــــــــر |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد

.: Weblog Themes By VatanSkin :.